دخالت های نابجا

پسر ۱۰ ساله ای که از مدت ها قبل با تشخیص اختلال نقص توجه- بیش فعالی تحت درمان است به همراه پدر و مادر برای ویزیت مجدد مراجعه کرده است. پدر و مادر هر دو تحصیل کرده هستند.
در پایان ویزیت مادر سوالی می پرسد و مرا غافلگیر می کند: ” اینکه می گویند این داروها عوارض خطرناک و کُشنده دارد و آینده بچه را خراب می کند درست است؟” و ادامه می دهد که چند روز پیش از طرف مدرسه به یک مرکز روان شناختی برای انجام تستی ارجاع شده اند آنجا فردی با مدرک دکترای روان شناسی (بنا بر گفته مادر) پس از آنکه متوجه می شود کودک دارو مصرف می کند با لحن نامناسبی نسبت به مصرف دارو هشدار می دهد و مادر را می ترساند. مادر آنقدر آشفته حال و پریشان به خانه بر می گردد که پدر مراجع مجبور می شود با آن مرکز تماس بگیرد و اعتراض خود را اعلام کند. تاسف بار تر اینکه چند روز بعد هم معلم مدرسه پدر را می خواهد و به او می گوید “فکر کنم بچه شما اوتیسم دارد چون اصلا سر کلاس حواسش نیست”!
مجبور بودم دوباره تشخیص بیماری و عوارض داروها را برای خانواده یادآوری کنم.
از طرفی خوش حالم که این اتفاق ها برای خانواده ای مطلع و آگاه پیش آمده و با یک اطمینان بخشی مجدد درمان ادامه خواهد یافت و از طرفی ناراحت و نگران که چقدر از مراجعان ما با این افراد نادان و شاید مغرض مواجه می شوند و با همین دخالت ها و گفته های غیر حرفه ای از ادامه درمان منصرف می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نام پیوند
ایمیل
وبلاگ