دختر ۳ ساله است و همراه پدر و مادر و در حالی که سر بر روی شانه های پدر به خواب رفته است وارد اتاق ویزیت می شوند. پدر و مادر هر دو مضطرب هستند. علت مراجعه را شکایت از دیدن حشرات بزرگ در شب و در زمان خواب از سوی کودکشان عنوان می کنند.
” دو شب است خواب ندارد تا صبح بیدار است و می گوید حشرات بزرگی را می بینم”
پدر و مادر را به آرامش فرا می خوانم. از مصرف دارو یا مکمل جدید سوال می کنم. جواب منفی است. سابقه بیماری جسمی خاصی نیز ندارد. سایر ارزیابی ها هم نکته مثبتی ندارد. از رابطه پدر و مادر و شرایط خانه سوال می کنم:
“بد نیست، البته گاهی جر و بحث داریم”
می پرسم آخرین بار چه زمانی فضای منزل ناآرام بوده؟
” همین دو شب پیش، قبل از اینکه بچه خوابش مشکل پیدا کنه، البته زیاد و شدید نبود و زود هم تمام شد”
برای پدر و مادر توضیح می دهم که آن مسِئله ای که برای آنها کوچک و کم اهمیت است ممکن است برای یک کودک ۳ ساله یک اتفاق فاجعه آمیز باشد و وی را دچار اضطراب کند و این علایم می تواند بخشی از علایم اضطرابی کودک باشد.
پدر و مادر را به همکار زوج درمانگر ارجاع می دهم و برای کودک نیز ضمن تجویز کوتاه مدت داروی آرامبخش، جلسات بازی درمانی شروع می شود.