بلد نیستم، به من یاد نداده اند

مدتی است که مادر دختر ۶ ساله اش را برای ویزیت می آورد. علایم بیماری کنترل است.
در انتهای یکی از ویزیت ها از دخترش می خواهد از اتاق بیرون برود تا موضوعی را برایم بگوید.
می گوید” در همسایگی ما واحدی است که آقایی سن و سال دار همراه همسر دومش در آن زندگی می کند و هر چند وقت یکبار پیش این زنش می آید. مدتی بود که می دیدم خیلی به دختر من ابراز علاقه و محبت می کرد. دخترم را روی پاهایش می نشاند و موهایش را نوازش می کرد یا او را می بوسید. انگار یک چیز غیر عادی بود. دخترم خودش چیزی نمی گفت. یک بار ازش سوال کردم این آقا که می نشوندت روی پاهاش اذیت نمی شی؟ برگشت و گفت مامان وقتی منو می نشونه روی پاهاش، زیر بدنم سفت می شه! نمی دونم چیه”


مادر اشک می ریزد و می گوید از آن زمان خودم و شوهرم چند بار به این مردک اعتراض کردیم ولی قبول نمی کند و می گوید من خودم هم دختر دارم!
مادر که آشفته و پریشان است را به آرامش دعوت می کنم و می گویم باید هم خود شما حساسیت کافی نسبت به احتمال مورد سوءاستفاده قرار گرفتن کودک خود داشته باشید و هم باید آموزش های لازم و متناسب را به کودک خود برای مراقبت از خودش بدهید. می گوید “من بلد نیستم و کسی هم این آموزش ها را به من یاد نداده…”
ضمن مرور کلی آموزش های لازم برای مراقبت از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن از او می خواهم با یکی از روان شناسان مرکز که در این زمینه کار می کند جلساتی را داشته باشد.
و این فکر رهایم نمی کند که چقدر زیادند کودکان معصومی که در اثر ناآگاهی والدین به راحتی و حتی جلوی چشم آنها مورد سوءاستفاده قرار می گیرند

دیدگاهتان را بنویسید

نام پیوند
ایمیل
وبلاگ